چرا دام و پت
اصطلاحات دامپزشکی را بشناسید.
اصطلاحات دامپزشکی
اگر شما هم صاحب یک حیوان خانگی هستید، پس احتمالا بارها اصطلاحات گوناگونی را از زبان دامپزشکان شنیده اید. در این مقاله، به تعدادی از رایج ترین اصطلاحات دامپزشکی که معمولا آن ها را می شنوید، اشاره شده است. با یاد گرفتن این اصطلاحات، می توانید مفهوم سخن دامپزشکان را بهتر بفهمید.
برخی از مهم ترین اصطلاحات دامپزشکی، عبارت اند از:
محصولات و داروهایی که کرم ها را می کشند. |
Anthelmintic |
ماده ای است که به کمک آن، محیط از میکروب های گوناگون، عاری می شود. |
Antiseptic |
ضربان قلبی که ریتم طبیعی ندارد. |
Arrhythmia |
تجمع غیرطبیعی مایع در شکم. اغلب باعث می شود که شکم متراکم به نظر برسد. |
Ascities |
راه رفتن غیرطبیعی |
Ataxia |
به عمل گوش دادن با گوشی پزشکی، سمع گویند. |
Auscultation |
محصولی با توانایی از بین بردن یا مهار رشد باکتری ها |
antibacterial |
دسته ای از داروها که برای از بین بردن باکتری ها استفاده می شوند. آنتی بیوتیک ها، هم برای انسان ها و هم برای حیوانات در دسترس هستند. |
antibiotic |
توانایی یک میکروارگانیسم (مانند باکتری) برای مقاومت در برابر اثرات یک داروی آنتی بیوتیک |
antibiotic resistance |
مولکول تولید شده توسط سیستم ایمنی بدن که به یک ماده خارجی خاص (آنتی ژن) در بدن حمله می کند. |
antibody |
گروهی از داروها که گیرنده های استیل کولین را در اعصاب مسدود می کنند. |
anticholinergic |
ماده ای که از لخته شدن خون جلوگیری می کند. |
anticoagulant |
دسته ای از داروها که برای پیشگیری یا تسکین تشنج استفاده می شوند. |
anticonvulsant |
دسته ای از داروها که برای تسکین افسردگی در انسان طراحی شده اند. این داروها، همچنین ممکن است برای کنترل مشکلات رفتاری در حیوانات خانگی مورد استفاده قرار گیرند. |
antidepressant |
ماده ای که با اثر سموم مقابله می کند. |
antidot |
گروهی از داروها که برای عقب انداختن یا توقف استفراغ استفاده می شوند. |
antiemetic |
دسته ای از داروها که باعث از بین رفتن یا جلوگیری از رشد قارچ ها می شوند. |
antifungal |
هر ماده ای که بتواند پاسخ ایمنی را تحریک کند. |
antigen |
دسته ای از داروها که برای از بین بردن علائم آلرژی با مسدود کردن عمل التهابی هیستامین ها استفاده می شوند.
|
antihistamine |
دارویی که از التهاب جلوگیری کرده یا آن را کاهش می دهد. |
anti-inflammatory |
گروه بزرگی از داروها که برای مبارزه با عفونت های ناشی از باکتری ها، قارچ ها و ویروس ها استفاده می شوند. |
antimicrobial |
گروهی از عوامل شیمیایی یا داروهای مورد استفاده برای مبارزه با سرطان. |
antineoplastic |
ماده ای که مانع از اکسیداسیون سایر ترکیبات می شود. |
antioxidant |
گروهی از داروها که برای مبارزه با انگل ها استفاده می شوند. |
antiparasitic |
ماده ای که باعث از بین رفتن یا مهار رشد میکروب ها می شود. |
antiseptic solution |
ترکیبی که یک سم خاص را خنثی می کند. |
antitoxin |
پادزهر یک سم خاص؛ سرمی که با سم مقابله می کند. |
Antivenin |
ترکیبی که رشد ویروس ها را از بین برده یا از آن جلوگیری می کند. |
antiviral |
دهانه ای در انتهای مجرای روده که در آن مواد زائد جامد از بدن خارج می شوند. |
anus |
بزرگترین شریان بدن. این خون در راه خود اکسیژن را به تمام بافت های بدن، به جز ریه ها، منتقل می کند. |
aorta |
قسمت خمیده بین قسمت های صعودی و نزولی آئورت. |
aortic arch |
این دریچه قلب شامل 3 فلپ است که ورود و خروج جریان خون را از بطن چپ به داخل آئورت کنترل می کنند. |
aortic valve |
رشد و توسعه ناقص یا نادرست بخشی از بدن. |
aplasia |
موجودات زنده در آب را می گویند. |
aquatic |
الگوی انقباض غیرطبیعی قلب، ناشی از اختلال در هدایت تکانه های الکتریکی طبیعی در قلب. |
arrhythmia |
ماده ای (دارو یا حشره کش) حاوی آرسنیک. |
arsenical |
دارویی که عروق تنگ را گشاد کرده و باعث می شود قلب بتواند خون را پمپاژ کند. |
arterial dilato |
رگ خونی که خون غنی از اکسیژن را از قلب به بافت های بدن منتقل می کند. |
artery |
التهاب مفصل؛ اغلب با تورم، درد و سرخی محل آسیب، تشخیص داده می شود. |
arthritis |
بررسی قسمت داخلی مفصل مانند زانو با استفاده از یک نوع آندوسکوپ که از طریق یک برش کوچک وارد مفصل می شود. |
Arthroscop |
تلقیح مصنوعی. ورود (با سرنگ یا وسیله دیگر) مایع منی به رحم، بدون تماس جنس. |
artificial insemination |
گروهی از کرم های گرد که لاروهای آن ها می توانند باعث بروز بیماری شوند. |
Ascarid |
وضعیتی که در آن مایعات در شکم تجمع پیدا میکنند. |
ascites |
تجویز داروهای مسکن تنها زمانی که حیوان علائم قابل تشخیص درد را بروز می دهد. |
as-needed dosing |
عفونت قارچی ناشی از چندین گونه قارچ آسپرژیلوس. |
aspergillosis |
کمبود شدید اکسیژن ناشی از ناتوانی در تنفس. |
asphyxiation |
استفاده از دستگاه مکنده برای خروج مایع از بدن. |
aspiration |
التهاب ناشی از استنشاق ذرات غذا یا مایعات در ریه ها. |
aspiration pneumonin |
یک بیماری تنفسی که با دوره های مکرر تنفس سخت، خس خس سینه و سرفه تشخیص داده می شود. آسم به دلیل حساسیت بیش از حد به شرایط محیطی ایجاد می شود. |
asthma |
ماده ای که باعث کوچک شدن یا خشک شدن بافت ها (مانند غشاهای مخاطی) می شود. |
astringent |
تصلب شرایین، در اثر رسوبات تشکیل شده از کلسترول، سایر مواد چرب یا بقایای سلولی که در داخل شریان تجمع می یابند، بروز پیدا می کند. |
atherosclerosis |
آلرژی همراه با خارش و قرمز شدن پوست. ترشحات چشمی و بینی نیز گاهی مشاهده می شوند. |
atopy |
انقباض نامنظم دهلیزها (حفره های فوقانی قلب) که در اثر فعالیت الکتریکی غیرطبیعی قلب ایجاد می شود. |
atrial fibrillation |
شکست تکانه های الکتریکی در حفره های فوقانی قلب، که منجر به عدم انقباض آن حفره ها می شود. |
atrial standstill |
بیماری قلبی ناشی از لخته شدن خون در دهلیز قلب. |
atrial thrombosis |
دریچه ای بین حفره های فوقانی (دهلیزی) و تحتانی (بطنی) قلب. |
atrioventricular valve |
حفره فوقانی قلب که خون را از وریدها دریافت کرده و آن را به داخل بطن می راند. |
atrium |
در اسب ها، پلاک شنوایی، در اثر آلودگی ویروسی، و در داخل و اطراف گوش ایجاد می شود. |
aural plaque |
یک پاسخ ایمنی است که در برابر بافت های خود حیوان ایجاد می شود. |
autoimmune |
مجموعه ای تخصصی از نورون ها که عملکردهای اصلی و ناخودآگاه بدن مانند تنفس و ضربان قلب را کنترل و تنظیم می کنند. |
autonomic nervous system |
سل پرندگان. عفونت مزمن پرندگان که به تدریج گسترش می یابد. این بیماری توسط باکتری Mycobacterium avium ایجاد می شود. سل پرندگان با کاهش تدریجی وزن تشخیص داده می شود. |
avian tuberculosis |
ساختار های عصبی که بارهای الکتریکی را در بین سلول ها منتقل می کنند. |
axon |
خوش خیم. واژه ای است برای توصیف تومورهایی که متاستاز نداده و بیماری شدید ایجاد نمی کنند. |
Benign |
بیوپسی. گرفتن یک نمونه کوچک برای انجام آزمایش های بیشتر. بیوپسی، معمولاً به تومورها یا پوست اشاره دارد. |
Biopsy |
برادی کاردی. ضربان قلب کندتر از حالت طبیعی را برادی کاردی گویند. |
Bradycardia |
قلبی. مربوط به قلب است. |
Cardiac |
کلمه دیگری برای نامیدن کرم های نواری است. |
Cestodes |
مزمن. برای توصیف بیماری هایی که به مدت طولانی ادامه داشته اند، استفاده می شود. |
Chronic |
کولیت. التهاب روده بزرگ، که باعث بروز اسهال می شود. اغلب با دفع خون همراه است. |
Colitis |
مادرزادی. وضعیت و اختلالی که از بدو تولد وجود داشته است. |
Congenital |
در حیوان نر، یک یا هر دو بیضه پایین نیامده و در شکم باقی مانده اند. |
Cryptorchid |
سیستیت. التهاب مثانه که باعث ایجاد ناراحتی در هنگام دفع ادرار می شود. |
Cystitis |
سیتولوژی. مطالعه سلول ها از طریق میکروسکوپ. |
Cytology |
دبرید. برداشتن بافت مرده از زخم. |
Debride |
عمل دفع مدفوع. |
Defecation |
دیورتیک ها. داروهای مورد استفاده برای جلوگیری یا کاهش احتباس آب در بدن. |
Diuretics |
تنگی نفس. وجود مشکل در تنفس. |
Dyspnoea |
دیستوسیا. یکی از مشکلات هنگام زایمان، سخت زایی. |
Dystocia |
اکتوپارازیت. انگل هایی که روی پوست زندگی می کنند، مانند کک، شپش و کنه. |
Ectoparasites |
غدد درون ریز. بافت هایی مربوط به تولید و ترشح هورمون ها هستند. |
Endocrine |
آندوسکوپی. استفاده از یک منبع نور کوچک و گاهی دوربین، برای دریافت تصویر داخل معده، ریه ها، حفره بینی یا روده بزرگ. |
Endoscopy |
مدفوع. مواد زائد و جامد دفع شده از راست روده. |
Faeces |
فیبروز. جایگزینی بافت های طبیعی بدن با بافت اسکار. |
Fibrosis |
بیماری مجاری ادراری تحتانی گربه. |
FLUTD |
مربوط به معده است. به عنوان مثال، گاستریت به معنای التهاب معده است. |
Gastric |
مدت زمانی که حیوان باردار است. |
Gestation |
التهاب لثه.
|
Gingivitis |
هماتولوژی. این اصطلاح به معنای مطالعه سلول های خونی است. |
Haematology |
هماچوری. وجود خون در ادرار. |
Haematuria |
حرکت غیرعادی و تغییر مکان اندام ها یا چربی در زیر بخش هایی مانند ناف. |
Hernia |
هورمون. یک پیام رسان شیمیایی است که توسط یک اندام تولید شده و بر اندام دیگر تأثیر می گذارد. |
Hormone |
بیش از حد و اضافی. به عنوان مثال، پرکاری تیروئید یعنی وجود مقدار مازاد هورمون تیروئید. |
Hyper |
کمبود و نقص در چیزی. به عنوان مثال، هیپوگلیسمی یعنی سطح قند خون پایین تر از حد طبیعی است. |
Hypo |
فشار خون بالا. بیشتر بودن فشار خون از میزان نرمال و طبیعی آن. |
Hypertension |
افت فشار خون. به کاهش فشار خون از مقدار طبیعی، افت فشار خون می گویند. |
Hypotension |
یاتروژنیک. مشکلاتی که تحت عنوان عوارض درمان ایجاد می شوند. |
Iatrogenic |
کلمه دیگری که برای توصیف زردی یا زردی پوست و غشاهای مخاطی استفاده می شود. |
Icterus |
خود ایمنی. بیماری هایی که توسط سیستم ایمنی بدن ایجاد می شوند. |
Immune Mediated |
داخل وریدی. برای توصیف تجویز داروها از طریق رگ استفاده می شود. |
Intra-cranial |
ژوگولار. ورید اصلی بدن، که به قلب باز می گردد. |
Jugular |
زمانی که تولید شیر از غدد پستانی حیوان ماده، برای غذا دادن به نوزاد، شروع می شود. |
Lactation |
لاپاروتومی. باز شدن حفره شکمی. |
Laparotomy |
جانبی، در قسمت پهلو. به عنوان مثال recumbancy جانبی به معنی دراز کشیدن به پهلو است. |
Lateral |
بی حالی. کاهش فعالیت یک حیوان. |
Lethargy |
بدخیم. واژه ای برای توصیف توموری است که احتمالاً به سایر نقاط بدن گسترش خواهد یافت. یعنی متاستاز رخ خواهد داد. |
Malignant |
ماستیت. بروز التهاب و عفونت در غدد پستانی. |
Mastitis |
غشای مخاطی. غشاهای مرطوب مانند لثه ها و داخل بینی. |
MucousMembranes |
نکروز. مرگ بافت ها. به عنوان مثال، بافت نکروتیک اغلب در زخم ها و آبسه ها یافت می شود. |
Necrosis |
نئوپلازی. کلمه دیگری برای نامیدن تومورها است. |
Neoplasia |
ضد التهاب غیر استروئیدی، یک داروی مسکن مشابه ایبوپروفن. |
NSAID |
انکولوژی. مطالعه تومورها. |
Oncology |
ارکیت. التهاب کیسه بیضه. |
Orchitis |
اوتیت. التهاب مجرای گوش. |
Otitis |
برداشتن تخمدان ها و رحم. همانطور که در روش عقیم سازی انجام می شود. |
Ovariohysterectomy |
درمان تسکین دهنده. روشی با هدف راحت نگه داشتن حیوان به جای درمان و رفع بیماری. |
Palliative |
فلج. از دست دادن توانایی استفاده از بخشی از بدن یا اندام ها. |
Paralysis |
انگل. موجودی که در بدن حیوان دیگری زندگی می کند. به عنوان مثال کرم هایی که در روده زندگی می کنند، انگل به شمار می آیند. |
Parasite |
پاتوژن. عاملی است که می تواند باعث بروز بیماری شود. مانند ویروس و باکتری. |
Pathogen |
پرینه. مربوط به ناحیه اطراف مقعد است. |
Perineal |
صفاقی. مربوط به داخل حفره شکمی است. |
Peritoneal |
پینا. فلپ خارجی گوش |
Pinna |
پلاکت ها. سلول های خونی کوچک که مسئول لخته شدن خون هستند. |
Platelets |
احساس تشنگی زیاد. |
Polydipsia |
پولیفاژی. احساس گرسنگی زیاد. |
Polyphagia |
پلی اوری. کلمه ای برای نامیدن شرایطی که در آن، حجم ادرار بیشتر از حد معمول است. |
Polyuria |
پروبیوتیک. باکتری هایی که برای سلامتی روده ها مفید هستند. |
Probiotic |
رادیوگرافی. اصطلاحی برای نامیدن تصویر برداری اشعه ایکس. |
Radiograph |
اسکلرا. قسمت سفید چشم. |
Sclera |
تاکی کاردی. شرایطی که در آن ضربان قلب سریعتر از حالت طبیعی است. |
Tachycardia |
ترومبوس. لخته خون.
|
Thrombus |
حالب. لوله ای که از کلیه به مثانه منتهی می شود. |
Ureter |
پیشابراه. لوله ای که از مثانه به خارج بدن منتهی می شود. |
Urethra |
یووئیت. التهاب پشت و داخل چشم. |
Uveitis |
بیماری های زئونوز. بیماری هایی که از حیوان به انسان منتقل می شوند. |
Zoonoses |
عروقی. مربوط به رگ های خونی است. |
Vascular |
منابع:
https://www.petprescription.co